سفارش تبلیغ
صبا ویژن
علل پیدایش عرفانهای نوظهور

علل پیدایش عرفان‌های نوظهور

علل پیدایش عرفان‌های نوظهور

جنبش‌های نوپدید دینی و یا عرفان‌های نوظهور را چنین می‌شود معرفی کرد که:

جنبشهای نوپدید دینی که به طور اختصار NRMs (New Religious Movements) خوانده می‌شوند پدیده‌ای نو محسوب می‌شوند. این گروهها و جنبشها که عمدتاً از جنگ جهانی دوم به بعد ظهور کردند، در اواخر ده? هفتاد در جوامع غربی برجسته شدند، این جنبشها را نمی توان تحت یک قانون واحد و کلی درآورد، برخی به دلایل مختلف موفق و برخی شکست خورده و ناکام ماندند.

در طول تاریخ و از زمانی که راه مستقیم به مردم هر عصر و زمانی توسط یک راهنمای الهی نشان داده شد، تا مردم با طی کردن آن راه به هدف و مقصد خود برسند، راههای انحرافی و به تعبیر امروزی جاده خاکی هم بوجود آمد، به شکلی که این راههای انحرافی نیز مدعی رساندن مردم به مقصد و هدف می‌باشند، این به این معنا است که اگر همین امشب تمامی فرق و جنبشهای انحرافی را به سطل زباله بریزیم به گونه ای که حتی اثری از آنها باقی نماند، باز روز دیگر شاهد بوجود آمدن فرقه ای نو و جنبشی جدید خواهیم بود، برخی با ساده و راحت جلوه دادن راه خود، برخی با استفاده از امور جذاب و مورد علاقه نزد مخاطب، برخی نیز با رد کردن راههای موجود و ...  مردم را به خود و راهشان دعوت می‌کنند .

فرقه‌های انحرافی جدید در واقع به خاطر رشد بی سابقه و چشم گیری که داشته مورد توجه تمامی اقشار  قرار گرفته است، آمارها نشان می‌دهد که در چند دهه اخیر، رشد جنبشهای نوپدید دینی از رشد فوق‌العاده ای برخوردار بوده است و این داغ بودن بازار معنویت را می رساند .

اینفورم (شبکه اطلاعاتی با تأکید بر جنبشهای دینی) در بایگانی خود بالغ بر 2600 گروه مختلف دارد که غالب آنها جنبشهای نوین دینی نام دارند، همچنین "هارولد ترنر" تخمین زده که حدود 10000 دین جدید با بیش از دوازده میلیون پیرو، در میان طایفه های مختلف مردم آمریکا، آسیا، آفریقا و اقیانوسیه وجود دارد، آنچه مسلم است تعداد این فرق و انشعاباتشان در حال حاضر به بیش از ده هزار مورد می رسد .

فرقه‌های انحرافی جدید در واقع به خاطر رشد بی سابقه و چشم گیری که داشته مورد توجه تمامی اقشار  قرار گرفته است، آمارها نشان می‌دهد که در چند دهه اخیر، رشد جنبشهای نوپدید دینی از رشد فوق‌العاده‌ای برخوردار بوده است و این داغ بودن بازار معنویت را می‌رساند

در آغاز دهه 70 میلادی تعداد این فرقه‌ها در غرب 78 فرقه بود و در آغاز دهه 90 میلادی 350 فرقه، ولی امروز تعداد آنها

عرفان های نوظهور

فقط درغرب بالغ بر 2500 فرقه نوپدید دینی می‌باشد، به نظر می‌رسد واژه‌ی جنبش‌های نوپدید دینی اولین بار در ژاپن مورد استفاده قرار گرفته است و همزمان با آزادی عقیده در غرب و ازدیاد تعداد انتخاب‌ها و گزینش‌های دینی این جنبش‌ها گسترش پیدا کردند.

عصر حاضر را عصر انفجار معنویت نامیده اند و این کاملا آشکار است، زمانی که کالایی در بازار خریدار زیادی داشته باشد؛ هم تولیدش افزایش می یابد و هم جنسهای تقلبی با رنگ و روی زیبا فراوان می شود .

همچنین در مورد پایه گذاران اصلی این جنبشها گاردون میلتون نظر جالبی دارد. وی می‌گوید؛ «با اینکه جمعیت یهودیان نسبت به دیگر ادیان کم است اما معمولاً یا پایه‌گذار ادیان جدید هستند یا به ادیان جدید وارد می‌شوند»، در واقع به دلیل اینکه یهودیان خود را قوم برتر می‌دانند و اجازه نمی‌دهند که کسی وارد دینشان شود و با توجه به این مطلب که  افکار صهیونیستی، سلطه بر تمام ابعاد دنیا از قبیل سیاسی، نظامی، اقتصادی و معنوی می‌باشد، می‌توان گفت که یکی از علل پیدایش جنبشهای نوین دینی که در آنها آموزه‌هایی از یهود وجود دارد و به طور غیر مستقیم افکار یهود را ترویج می‌کند، جدای از فرقه هایی که به شکل مستقیم عقاید یهود را گسترش می‌دهد را در راستای تحقق سلطه جهانی یهود دانست.

 

علل بوجود آمدن این جنبش ها را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1- کاستی‌های ادیان سنتی، خصوصا عملکرد بد کلیسا و خودخواهی‌های آنها.

2- گرایش به معنویت که یک گرایش اصیل است، به همین دلیل برخی معتقدند که بشر در عصر بحران معنویت به این جنبش‌های معنوی نوین برای پاسخ گرفتن نیازهای امروز نیاز دارد.

اگر همین امشب تمامی فرق و جنبشهای انحرافی را به سطل زباله بریزیم به گونه ای که حتی اثری از آنها باقی نماند، باز روز دیگر شاهد بوجود آمدن فرقه ای نو و جنبشی جدید خواهیم بود، برخی با ساده و راحت جلوه دادن راه خود، برخی با استفاده از امور جذاب و مورد علاقه نزد مخاطب، برخی نیز با رد کردن راههای موجود و ...  مردم را به خود و راهشان دعوت می‌کنند

3-  مدرنیته شدن غرب و دور نگه داشتن مردم از معنویت به بهانه این که تکنولوژی می‌تواند جای همه چیز را بگیرد . 

4- راحت طلب شدن مردم به خاطر بالا رفتن سطح مالی و توجه به مسایلی که آسان و سریع به دست می‌آید می‌تواند یکی از علل پیدایش این جنبشها باشد .

5- تجربه لذت معنوی که هر انسانی خواهان رسیدن به این لذت در مسایل معنوی است .

6- مسایل اقتصادی، که در برخی از این فرقه ها پولهای فراوانی از طرفدارانشان گرفته شده است. 

7- مسایل سیاسی، که برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود به تولید برخی از این فرق دست زده‌اند . 

8- انقلاب اسلامی و جلب توجه به شیعه که خود می‌تواند دلیلی دیگر برای افزایش تعداد این عرفانها به جهت جلوگیری از توجه غرب به مکتب تشیع باشد. 

اما علت اصلی پیدایش این جنبشها را می‌توان در یک نکته مهم دانست و آن این است که مردم در عصر حاضر وقت کمتری برای بالا بردن سطح معلومات دینی خود صرف می‌کنند و این خالی بودن آنها از معلومات مورد نیاز دینی، باعث شده که زمینه برای سوء استفاده دیگران فراهم شود.

این جنبش‌ها مدعی رفع کردن نیازهای انسان امروزی هستند و هر کدام با توجه به یکی از ابعاد انسان و یا نیاز او دستورالعمل‌هایی داده و از مخاطبین خود عمل به آنها را می‌خواهند .

ما نمی‌توانیم تولید این جنبشها را متوقف کنیم اما می‌توان با داشتن شناخت کامل از دین خود و جنبش‌های نوظهور، خود و اطرافیانمان را در مقابل این انحرافها بیمه کنیم .  

با تحقیق بیشتر می توان عوامل زیادی را در پیدایش نحله های نو ظهور یافت.



نظر  

نوشته شده توسط مهراد شاهی در چهارشنبه 89/9/10 ساعت 11:54 صبح موضوع | لینک ثابت


آوای قرآن و آرامش دل ها

آوای قرآن و آرامش دل ها

آرامش ذهن

آدمی به عنوان پیچیده ترین موجود، دارای نیازهای متعدد و متنوعی است. او سراپا نیازمند آفریده شده و همه ی زندگی او را نیاز دربرگرفته، و دین گل سرسبد نیازهای اوست. ریشه ی احساس به دین، ژرف و عمیق است واین احساس یک وابستگی مطلق است. به دیگر سخن، انسان گرایش و کشش های دائمی به سوی آفریدگار خویش دارد و زمزمه ها، طلب ها، راز و نیازهایش نیز برخاسته از آن کشش هاست. عبادت تجلی خواست روحی بشر است و منظومه ی عبادات نیز شکل دادن و قالب ساختن برای آن حقیقت و تجلی فطری است که در عمق فطرت انسان وجود دارد. آدمی قادر نیست از قلمرو راز و نیاز بگریزد، انسان ممکن نیست که خود را نیازمند خداوند احساس نکند. اگر احساس کرد که در زندگی او خدایی نیست، مثل مگس های خشک پاییزی می شود که به محض این که به شیشه می خورد، بی صدا می میرد. یکی از نیازهای بشر، گوش دادن به کلام خداوند است. حتی آوای دل نشین قرآن نیز دردهای او را تسکین می دهد و نیازش را برمی آورد.

آدمی به عنوان پیچیده ترین موجود، دارای نیازهای متعدد و متنوعی است. او سراپا نیازمند آفریده شده و همه ی زندگی او را نیاز دربرگرفته، و دین گل سرسبد نیازهای اوست.

مقاله ی حاضر، از چکیده ی سه تحقیق پزشکی سخن می رود که در هر یک از آن ها، تأثیر آوای قرآن کریم در کاهش استرس و اضطراب بیماران مورد مطالعه قرار گرفته است.

1 - بررسی میزان تأثیر آوای قرآن کریم بر کاهش سطح اضطراب قبل و بعد از انجام اقدامات تشخیصی و درمانی.

در چکیده ی تحقیق فوق که در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و به سال هزارو سی صدو هفتاد و شش صورت گرفت، آمده است: اضطراب، پدیده ی شایع عصر ماست، امّا پیشینه ای به طول تمامی تاریخ دارد، و از این رو، همواره مورد توجه بوده است. با این وصف، اضطراب کم، برای حیات و زندگی روزمره لازم است، ولی قطعا اضطراب زیاد، آثار و زیان های جدی بر جسم و روان و روابط اجتماعی می گذارد، و در نتیجه، کنترل و مهار آن همیشه توصیه شده است. شاید به این علت در سال های اخیر، پژوهشگران تأکید و توجه زیادی بر روش های غیر دارویی کاهش اضطراب دارند، و در این راستا، در تحقیقات فراوان، تأثیر انواع موسیقی بر کاهش اضطراب، مورد ارزیابی قرار گرفته است. یکی از اقسام موسیقی، موسیقی ناشی از تلاوت آیات قرآن کریم است، این موسیقی عرفانی و دلپذیر، یکی از باشکوه ترین ابعاد اعجاز بیانی قرآن مجید است.

اضطراب، پدیده ی شایع عصر ماست، امّا پیشینه ای به طول تمامی تاریخ دارد، و از این رو، همواره مورد توجه بوده است. با این وصف، اضطراب کم، برای حیات و زندگی روزمره لازم است، ولی قطعا اضطراب زیاد، آثار و زیان های جدی بر جسم و روان و روابط اجتماعی می گذارد، و در نتیجه، کنترل و مهار آن همیشه توصیه شده است.

هدف تحقیق، بررسی تأثیر آوای قرآن بر وضعیت استرس بیماران، قبل و بعد از اقدامات درمانی است. فرضیه ی تحقیق عبارت بود از این که آوای قرآن بر کاهش شدت اضطراب قبل و بعد از انجام اقدامات تشخیصی و درمانی، مؤثر است. این طرح تحقیقاتی، یک مطالعه نیمه تجربی به شمار می رفت که جامعه ی آماری آن را کلیه بیماران بخش های داخلی و جراحی بیمارستان امام حسین ( علیه السلام ) و امام خمینی ( رحمة الله ) اصفهان تشکیل می داد. این بیماران قرار بود تحت یک نوع پروسه تهاجمی قرار گیرند. حجم نمونه در این مطالعه هشتاد نفر بوده اند که به طور تصادفی در دو گروه آزمون و شاهد قرار داده شدند. در این تحقیق، برای کاهش اضطراب گروه آزمون، از بیست دقیقه آوای قرآن کریم با صدای اساتید بزرگ مصری و ایرانی که از بین آیات و سوره های مختلف انتخاب شده بود، استفاده گردید، و از طریق هدفون به استماع واحدهای بیمارستانی رسانده شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار EPL6) ) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت، و نتایج زیر به دست آمد:

در مرحله ی اول، کاهش اضطراب در دو گروه شاهد و آزمون محسوس نبود، در حالی که در گروه آزمون در مراحل دوم و سوم ـ قبل و بعد از انجام پروسیجرـ میزان اضطراب کاهش یافته، امّا این کاهش در گروه شاهد مشاهده نشد و نیز، در بررسی علائم حیاتی در گروه آزمون، میزان فشار خون سیستول و تنفس تعدیل یافته، ولی تعداد نبض، و میزان فشار خون دیاستول در مقایسه با گروه شاهد، تغییر معنا داری نداشته است. هم چنین، عوامل دیگری مثل سابقه ی انجام پروسیجر، نوع عمل، سن، جنبش، سابقه ی استماع به موسیقی یا تلاوت آیات قرآن، تشخیص پزشکی و... بررسی گردید، که هیچ کدام ارتباط معنی داری با کاهش سطح اضطراب نشان ندارند. بنابراین، نتایج تحقیق نشان داد که فرضیه ی تحقیق درست و قابل اثبات است، یعنی این که آوای قرآن کریم بر کاهش سطح اضطراب بیماران قبل و بعد از انجام تشخیصی و درمانی تأثیر دارد.

در سال های آغازین قرن بیست و یکم نیز توجه و گرایش به معنویت مهم ترین پدیده زمان ماست، و دیگر همانند گذشته جدال با معنویت و خداوند، جدالی ترقی خواهانه به نظر نمی رسد. از یک سو، علم در پاسخ به سئوالات انسان اظهار عجز و ناتوانی می کند و به قول سارتر علم مرده است، و از سوی دیگر، احساس تنهایی، نا امنی، پوچی و وانهادگی او را سخت می آزرد. راه نجات از این بحران در آمیختن معنویت و عقلانیت است که یک پای آن وحی و پای دیگر عقل است.

2 - میزان تأثیر آوای قرآن کریم بر کاهش میزان اضطراب بیماران، قبل از عمل جراحی در بیمارستان های منتخب تهران در سال هزارو سی صد و هفتادو شش.

تحقیق مذکور نیمه تجربی بود که به منظور بررسی میزان تأثیر آوای قرآن کریم بر اضطراب بیماران، قبل از عمل جراحی قلب صورت گرفت. این پژوهش، در بخش جراحی قلب بیمارستان امام خمینی( رحمة الله ) تهران انجام یافت. هدف کلی پژوهش، تعیین میزان تأثیر آوای قرآن کریم بر اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی قلب بود. تعداد هشتاد نفر از بیماران با توجه به مشخصات نمونه انتخاب شدند. از این تعداد، پنجاه نفر در گروه آزمون تحت تأثیر متغیر مستقل گوش کردن به آوای قرآن کریم، از بعد از ظهر روز قبل، دو بار و هر بار پانزده دقیقه به آوای قرآن کریم گوش کردند، و سی نفر در گروه شاهد قرار گرفتند، که تحت تأثیر دخالت و مداخله ی پژوهشگر قرار نداشتند، و تنها از مراقبت های معمول بخش جراحی استفاده می کردند. اضطراب بیماران در دو گروه با بعد از ظهر روز قبل از عمل و صبح عمل با پرسش نامه ی اضطراب اسپیل برگر و چک لیست ثبت علائم حیاتی سنجیده شد، و در پایان نمونه گیری، میزان کاهش اضطراب گروه آزمون و شاهد مقایسه گردید. تجزیه و تحلیل یافته های آزمون آماری نشان از آن داشت که میزان اضطراب بیماران قبل از عمل جراحی به تأثیر از آوای قرآن کاهش یافته است.

استرس کمتر با سرسختی بیشتر

3 - بررسی تاثیر آوای قرآن کریم بر کاهش میزان اضطراب بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه ی قلبی یکی از بیمارستان های منتخب شهر تهران در سال هزار و سیصد و هفتاد و شش.

پژوهش مذکور، یک مطالعه ی نیمه تجربی بود که با هدف مطالعه ی تأثیر آوای قرآن کریم بر میزان اضطراب بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه ی قلبی یکی از بیمارستان های منتخب شهر تهران انجام شده است. تعداد نمونه های این پژوهش شصت نفر بوده اند که به صورتی تصادفی و با استفاده از قرعه کشی در دو گروه آزمایش کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها، از پرسش نامه ی دو قسمتی استفاده شد. قسمت اول پرسش نامه مربوط به اطلاعات فردی و سؤالاتی در مورد موسیقی های مذهبی بود، و بخش دوم، شامل پرسش نامه ی استاندارد اسپیل برگر بود. در این پژوهش برای گروه آزمایش با صدای استاد عبدالباسط، آیات ده تا بیست و سه سوره ی یوسف با استفاده از ضبط صوت مجهز به هدفون به مدت بیست دقیقه پخش شد. قبل و بعد از پخش آوای قرآن کریم، در دو گروه آزمایش و کنترل فرم اضطراب اسپیل برگر توسط واحدها تکمیل و جهت تعیین میزان اثر بخش آوای قرآن کریم، اختلاف نمرات اضطراب قبل و بعد از مداخله، محاسبه گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که استماع آوای قرآن کریم باعث کاهش اضطراب بیماران می شود.

نتیجه

در سال های آغازین قرن بیست و یکم نیز توجه و گرایش به معنویت مهم ترین پدیده زمان ماست، و دیگر همانند گذشته جدال با معنویت و خداوند، جدالی ترقی خواهانه به نظر نمی رسد. از یک سو، علم در پاسخ به سئوالات انسان اظهار عجز و ناتوانی می کند و به قول سارتر (1971) علم مرده است، و از سوی دیگر، احساس تنهایی، ناامنی، پوچی و وانهادگی او را سخت می آزرد. راه نجات از این بحران در آمیختن معنویت و عقلانیت است که یک پای آن وحی و پای دیگر عقل است.

 



نظر  

نوشته شده توسط مهراد شاهی در چهارشنبه 89/9/10 ساعت 11:51 صبح موضوع | لینک ثابت


حقیقت بهشت و جهنم چیست؟

   پرسش

حقیقت بهشت و جهنم چیست؟

  
پاسخ

حقیقت بهشت تجلّى رحمت و مغفرت خداست و جهنم تجلّى غضب و لعنت خداست. توضیح مطلب اینکه؛
اولاً گاهى این چنین گمان مى‏شود که «بهشت» و «جهنم» دو موضوع جداگانه بوده، مستقلاً مطرح است. امّا این پندارى بیش نیست؛ بلکه حقیقت آن است که بهشت و جهنم، جدا از مسأله لقاى پروردگار نمى‏باشد.
به عبارت دیگر، بهشت و بهشت‏ها و جهنم و جهنم‏ها مقصد و مقصود، در سیر و حرکت نیستند و حرکت‏ها به سوى پروردگار و منتهى به لقاى پروردگار است؛ نه اینکه حرکت‏ها به سوى بهشت‏ها و جهنم‏ها باشد و به آنها منتهى گردد.
هر حرکتى در نهایت به مبدأ متعال منتهى مى‏گردد و بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار چگونگى لقاءها و رسیدن‏ها است؛ یعنى، بهشت و بهشت‏ها، از آثار و لوازم لقاى حضرت حق با «اسماى رحمت و مغفرت» و جهنم و جهنم‏ها هم از آثار و تبعات لقاىِ پروردگار با «اسماى غضب و سخط» است.
ثانیاً براى روشن شدن حقیقت بهشت و جهنم لازم است، به صورت مقدمه، مطالبى را در حقایق اسماى ربوبى مطرح کنیم تا معناى آنکه بهشت از آثار «لقاى حضرت حق با اسماى رحمت» و جهنم از آثار «لقاى پروردگار با اسماى غضب» بوده، درست تحلیل و تفهیم شود.
«اسماى حسنى» یک سلسله عناوین محض و اعتبارى نیست؛ بلکه آنها منشأ آثارند و اصولاً هر وجودى و هر موجودى در دنیا و نظام‏هاى دیگر و عوالم برتر و حتى آخرت، از آثار اسماى حسنى‏ است.
عوالم وجود، همه جلوه‏هاى اسما بوده، هر اسمى آثار خاص خود را دارد و در مراتب مختلف تجلى مى‏کند. به بیان دیگر، ذات مقدس حق در مقام ربوبیت موجودات، هر موجودى را، با اسم و صفت خاص ربوبیت مى‏کند. اسم «رب» داراى شاخه‏ها و انشعاباتى است و در واقع اسماى حسنى‏ شاخه‏هاى اسم «ربّ»اند: ربّ رزاق، ربّ مصوّر، ربّ قدیر، ربّ علیم، ربّ هادى، ربّ غفور، ربّ منتقم، ربّ شدید العقاب و ... .
خداوند متعال در مقام ربوبیت، داراى اسما و صفات مختلف بوده، همه را با این اسماى گوناگون تربیت مى‏کند؛ مثلاً در مقام ربوبیتش به شیطان با «منتقم» و «شدیدالعذاب» تجلّى مى‏کند و به حضرت رسول‏اکرم(ص) با «هادى»، «رحیم» و «غفور» تجلى مى‏کند.
گیاهى که صورت و شکلى به خود مى‏گیرد، با اسم «مصوّر» پیش مى‏آید و هنگامى که خاک را مى‏شکافد و بیرون مى‏آید، با ربّ «خالق» پیش مى‏آید. به هر صورت، هر موجودى در این نظام هستى، با عوالم گوناگون خود و با موجودات متفاوت - که در درون خود دارد - در مقام ربوبیّت با اسمى از اسماى حسناى الهى، در ارتباط است.
آدمى اگر در مقام طاعت خداوند باشد، با ربّ «هادى» روبه‏رو است و خداوند با این اسم او را ربوبیت مى‏کند؛ امّا اگر انسان در مقام طغیان و مخالفت با حضرت حق باشد، ربّى که او را تربیت مى‏کند، ربّ «هادى» نخواهد بود؛ بلکه ربّ «منتقم» و «شدید العذاب» خواهد بود.
نتیجه آنکه، هر کسى از مسیر خود با اسمى از اسماى ربوبى در ارتباط است و از این رو، من و شما لحظه به لحظه با صفت و اسم خاصى از خداوند متعال، با او در ارتباط هستیم و به همین دلیل است که خداوند با لحن خاصى گفته است که از مقام ربوبیّت بترسید: (مَنْ خافَ مَقامَ رَبّهِ)؛نگاه کنید به: الرحمن (55)، آیه 46 و نازعات (79)، آیه 40.
به هر روى، تمام هستى و از جمله انسان لحظه به لحظه با «ربّ» با چهره‏هاى مختلف در ارتباط است و هر یک از اسماى حسنى، انسان را بسته به نوع عمل، فکر، صفت و اخلاق، ربوبیت مى‏کند.
در حقیقت این انسان است که با انتخاب مسیر، راه، عملکرد و مقصد، خود را در تحت یکى از اسماى ربوى مى‏اندازد، چرا که اسماى الهى، واسطه‏هاى فیض بوده و کل وجود و هستى به آنها منتهى مى‏شود و از آنها نشأت مى‏گیرد.
اگر به دقت به اطراف و جوانب وجود نگاه کنیم، همه جا آثار و جلوه‏هاى اسماء را خواهیم یافت: «وَ بَأَسْمائِکَ الّتى‏ مَلَأَتْ اَرْکانَ کُلِّ شَىْ»؛دعاى کمیل. «[ بارالها! به درستى من مى‏خواهم از تو ]به نام‏هایت و به اسمائت که ارکان هر چیز را پر کرده است».
آیا روبه رو شدن با اسماى ربوبى، آثار دارد یا خیر؟ قطعاً اثر دارد، اینکه انسان در دعاهاى خود و در خواسته‏هایش و در هر نیازى، به اسم متناسب با آن احتیاج متوجه گشته، خداى متعال را با همان اسم مى‏خواند؛ دلالت بر همین حقیقت دارد که: گویا آدمى به طور فطرى متوجه همین واقعیت است که هر چیزى متأثر از اسمى از اسماى خدا است.
شخصى که مریض است، به اسم «شافى» متوجه مى‏شود و شفاى خود را از خداوند متعال با این اسم مى‏خواهد؛ چرا که شفا را اثر این اسم مى‏داند. کسى که رزق و وسعت رزق مى‏طلبد، به اسم «خیرالرازقین» توجه دارد. فردى که مغفرت مى‏خواهد، با اسم «غفور»؛ کسى که نصرت مى‏خواهد با اسم «نصیر» و «ناصر»؛ کسى که هدایت مى‏طلبد، به اسم «هادى»؛ محفوظ ماندن از خطرات را مى‏خواهد، به اسم «حافظ» و «حفیظ» و کسى که روشنایى باطن مى‏خواهد، به اسم «نور» متوجه مى‏گردد و خداى سبحان را با آن مى‏خواند، چرا که هر یک از اینها را آثار اسماى ربوبى مى‏داند.
از صفت و زنام چه زاید خیال و آن خیالش هست دلال وصال‏
دیده‏اى دلال بى مدلول هیچ تا نباشد جاده نبود غول هیچ‏
هیچ نامى بى‏حقیقت دیده‏اى یا زگاف و لام گل، گل چیده‏اى‏
اسم خواندى رومسمّا را بجو مه به بالا دان نه اندر آب جو
مثنوى معنوى، دفتر اول، ابیات 3454 - 3457.
با توجه به توضیحات بالا، مشخص مى‏گردد که بهشت‏ها، از آثار و جلوه‏هاى اسماى «رحمت» بوده و جهنم‏ها هم از آثار «غضب و سخط» است؛ چرا که وقتى همه وجود و همه عوالم هستى، از آثار و مظاهر اسماى حسناى الهى باشد، قهراً بهشت و جهنم نیز به عنوان نظام و عالم خاصى از وجود، از این حقیقت مستثنا نیست. حال براى روشن شدن اینکه بهشت‏ها و جهنم‏ها، از آثار اسماى «رحمت» و «غضب» حضرت حق است، به بعضى از آیات قرآنى اشاره مى‏کنیم.
1. (وَ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ وَ سارِعُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ)؛آل‏عمران (3)، آیه 132 و 133.
«و اطاعت کنید خدا و رسول او را شاید مشمول رحمت شوید و سرعت و شتاب کنید، به سوى مغفرتى از پروردگارتان و بهشتى که پهنایش [ به قدر ]آسمان‏ها و زمین است و براى پرهیزکاران آماده شده است».
این آیات، انتهاى سیر و حرکت اطاعت‏کنندگان از خدا و رسول را، رحمت حق و رسیدن به رحمت او و لقاى او با اسماى «رحمت» مى‏داند (لعلکم ترحمون) و نیز دستور مى‏دهد که به سوى مغفرت و غفران الهى، شتاب کنید و بکوشید که با غفران او مواجه گشته و به مغفرت او برسید؛ یعنى، او را با اسم «غفور» ملاقات کنید که از آثار این لقا، بهشت است با آن خصوصیات که در ادامه آیه فرموده است.
2. (یا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَکُمْ بُرْهانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکُمْ نُوراً مُبِیناً فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ اعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَةٍ مِنْهُ وَ فَضْلٍ وَ یَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِراطاً مُسْتَقِیماً)؛نساء (4)، آیه 174 و 175.
«اى مردم: حقیقت این است که براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده و ما به طرف شما نور روشنگرى را فروفرستاده‏ایم و امّا آنانى که به خداى متعال ایمان آورده و به این [ برهان و نور الهى ]تمسّک جستند، به زودى خداوند آنان را در جوار رحمت فضل خاص خویش داخل کرده، ایشان را به سوى خود، به راهى راست [ که به سوى او نزدیک‏تر مى‏کند ]هدایت کند».
این آیات به روشنى گویاى این حقیقت است که خداوند متعال، مؤمنان و پیروان قرآن و رسول اکرم(ص) را به زودى در رحمت و فضل خود داخل مى‏گرداند؛ به این معنا که به لقاى او با اسماى رحمت و فضل رسیده، در عالمى که جلوه‏گاه رحمت و فضل او است، وارد مى‏شوند. این تعبیر بیانگر این است که لقاى خداوند با اسماى رحمت، ورود به عالم رحمت و فضل - که همان بهشت‏ها است - مى‏باشد.
از دیدگاه قرآن، جهنم و جهنم‏ها نیز از آثار لقاى پروردگار با اسماى غضب، سخط، انتقام، طرد و ردّ است. در این باب نیز آیات زیادى وجود دارد که به دو مورد اشاره مى‏کنیم:
1. (أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ)؛آل‏عمران (3)، آیه 87 و 88. «آنان، سزایشان این است که لعنت [ و طرد ]خداوند و فرشتگان و مردم، همگى بر آنها است، در آن [ لعنت و طرد حق همیشه و] جاودانه بمانند [ و هیچ‏گاه‏] نه عذاب از آنان کاسته گردد و نه مهلتى یابند (یا نظرى به آنان شود)».
این آیات مى‏فرماید کافران و ستمگران مشمول لعن و غضب الهى مى‏شوند و بعد از آن مى‏فرماید. در این طرد و ردّ الهى جاودانه مى‏مانند و سپس اشاره مى‏کند: هیچ وقت عذاب آنان تخفیف نمى‏یابد. پس اوّلاً، آنان به خداوند متعال در حالى که او، آنان را لعن و طرد مى‏کند، مى‏رسند (لقا با اسماى غضب) و ثانیاً، غضب و لعن همیشگى است و ثالثاً، این روبه‏رو شدن با اسماى غضب همان جهنم است؛ یعنى، عذاب و جهنم از آثار لقا با اسماى غضب خداوند است.
2. (أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللَّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ)؛همان، آیه 162. «آیا کسى که خشنودى خدا را پیروى مى‏کند [ و طالب رضوان است ]مانند کسى است که روى به خشمى از خدا آورده [ و دچار غضب و سخط از خداگردیده‏] و جایگاهش جهنم است؟ و چه بد بازگشتگاهى [ و نقطه برگشت بدى‏] است».
این آیه به روشنى گویاى این حقیقت است که عده‏اى از انسان‏ها، رو به غضب الهى مى‏آورند و او را با اسماى غضب ملاقات مى‏کنند که از آثار آن جهنم است و آنان را در آنجا جاى مى‏دهند.ر.ک: قیام قیامت، صص 85-100 و معاد یا بازگشت بسوى خدا، ج اوّل، صص 87-123.
نقض میثاق و شکست توبه‏ها موجب لعنت شود در انتها
نقض توبه و عهد آن اصحاب سَبْت موجب مسخ آمد و اهلاک و مقت‏
مثنوى معنوى، دفتر پنجم، بیت 2591 و 2592.

   
 


نظر  

نوشته شده توسط مهراد شاهی در جمعه 89/5/1 ساعت 4:15 عصر موضوع | لینک ثابت


ولایت چیست؟

پر استعمال ترین واژه قرآنی


ولاء ، ولایت، ولی، مولی، اولی و امثال اینها از ماده‌ی ولی است. این واژه پر استعمال‌ترین واژه‌ی قرآنی است.


124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن آمده است معنای اصلی این کلمه قرارگرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است به نحوی که فاصله‌ای در کار نباشد.

این کلمه طبعاً به معنی قُرب هم به کار رفته هم قُرب مادی هم قرب معنوی. برای این ماده و مشتقات آن معانی زیادی در حدود 27 مورد آورده‌اند اما همه‌ی آنها به اعتبار همان یک معنی اول آن است.

این لفظ هم در امور جسمانی به کار رفته و کم کم در طول
تاریخ کاربرد آن به مفاهیم معنوی رسیده است و معناهای جدید و خاص پیدا کرده است.

در کتاب
مفردات راغب (لغت‌نامه‌ای در باب لغات قرآنی به زبان عربی) آمده است: «وِلایت به معنی نصرت است اما وَلایت به معنی تصدی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده است که معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب‌ اختیاری است»

راغب راجع به کلمه‌ی ولی و کلمه‌ی مولی می‌گوید.
«این دو کلمه نیز به همان معنی است چیزی که هست گاهی مفهوم اسم مفعولی دارند گاه مفهوم اسم فاعلی»

ولایت از آن خداست


آیاتى در قرآن کریم داریم که ولایت را منحصر به خداوند می‌‏داند، و بدون هیچ گونه استثنائى، در بسته و سربسته ولایت را از آن خدا قرار می‌‏دهد. مانند آیات زیر:

  • «قل اغیر الله اتخذ ولیا فاطر السموات و الارض و هو یطعم و لا یطعم قل انى امرت ان اکون اول من اسلم و لا تکونن من المشرکین‏». (آیه 14، از سوره 6: انعام)


  • «بگو (اى پیامبر) آیا من براى خودم ولیى غیر از خداوند بگیرم، در حالیکه او آسمان‏ها و زمین را آفریده است؟!و او غذا می‌‏دهد، و کسى به او غذا نمی‌‏دهد؟!بگو من مامور شده‏ام که: اولین کسى باشم که به این خدا ایمان آورده و تسلیم شده باشد!و البته البته از مشرکان به خدا مباش‏».


در این آیه می‌‏بینیم ولایت را ملازم با آفرینش آسمان‏ها و زمین، و واجب الوجود بودن ذات حق می‌‏گیرد، که عالم را طعام و رزق می‌‏دهد، و خود به هیچ گونه روزى نمی‌‏خورد، پس ولایت در انحصار خداوند است.

  • «ام اتخذوا من دونه اولیاء فالله هو الولى و هو یحیى الموتى و هو على کل شى‏ء قدیر». (آیه 9، از سوره 42: شورى)


  • «آیا ایشان غیر از خداوند، براى خود اولیائى گزیده‏اند، پس خداوند است که اوست فقط ولى، و اوست که مردگان را زنده می‌‏کند، و او بر هر چیزى تواناست‏».


  • «و هو الذى ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و ینشر رحمته و هو الولى الحمید». (آیه 28، از سوره 42: شورى)


  • «و اوست آنکه باران را پس از آنکه از بارش آن ناامید شدند، فرو می‌‏فرستد، و رحمت‏خود را می‌‏گسترد، و اوست که صاحب ولایت است، و محمود و مورد ستایش‏».


  • «و ما لکم من دون الله من ولى و لا نصیر» (آیه 107، از سوره 2: بقره و آیه 22 از سوره عنکبوت: 29، و آیه 31 از سوره 42: شورى)


  • «و از براى شما غیر از خداوند، هیچ صاحب ولایتى، و هیچ یار و معینى نیست‏».


  • در تمام این آیات و آیات دیگرى از قرآن، می‌‏بینیم که ولایت را از صفات مختصه حضرت بارى عز و جل، و ولى را از اسماء مختصه او می‌‏داند.


ولایت از آن رسول الله و ...


و از طرفى می‌‏بینیم در آیاتى ولایت را به غیر خدا هم نسبت می‌‏دهد مانند:

  • «و ان تظاهرا علیه فان الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین و الملائکة بعد ذلک ظهیر». (آیه 4 از سوره 66: تحریم)


«و اگر شما دو نفر عایشه و حفصه بر علیه پیغمبر قیام نموده و در این غلبه پشت‏به پشت‏یکدیگر دهید، و با هم معین و همداستان شوید، پس خداوند ولى پیغمبرش می‌‏باشد، و جبرئیل و صالح المؤمنین (على بن ابیطالب) ولى پیغمبرش می‌‏باشند، و فرشتگان نیز علاوه کمک کار و یار و یاور او خواهند بود».

در این آیه مبارکه جبرائیل و امیر المؤمنین علیه السلام را به خداوند ضمیمه نموده و آنها را ولى رسول الله قرار داده است.

  • «انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون‏». (آیه 55، از سوره 5: مائده)

  • «این است و جز این نیست که ولى شما خداست و رسول خدا و کسانیکه ایمان آورده‏اند، آنانکه اقامه نماز می‌‏کنند، و اعطاء زکات در حال رکوع می‌‏نمایند».


در این آیه نیز علاوه بر ولایت‏خداوند، ولایت رسول خدا و ولایت امیر المؤمنین علیه السلام را که در حال رکوع انگشترى خود را به صدقه و زکات دادند معین می‌‏کند. براى حل این مسئله و حل این اختلافى که به صورت ظاهر اختلاف به نظر می‌‏رسد، جواب همان است که در موارد عدیده داده‏ایم، و آن این است که: صفات حضرت بارى براى خداوند بالاصاله است، و براى غیر خداوند بالتبع، خداوند نور است و دیگران پرتو و شعاع، خداوند نور است و غیر خدا سایه.

و علیهذا هیچ تنافى نیست، زیرا ولایت رسول الله و امیر المؤمنین هم به ولایت‏خداست، و از خداست.

و نظیر این مسئله در قرآن کریم بسیار است، از جمله آن که می‌‏گوید:

«ایبتغون عندهم العزة فان العزة لله جمیعا» (آیه 139، از سوره 4: نساء)

  • «آیا ایشان در نزد آنان (کافران) عزت می‌‏جویند؟عزت تمام اقسام و مراتبش اختصاص به خدا دارد».


«من کان یرید العزة فلله العزة جمیعا» (آیه 10، از سوره 35: فاطر)

«هر کس عزت می‌‏خواهد، بداند که تمام مراتب و درجات عزت، اختصاص به خدا دارد.

در عین حال می‌‏گوید:

«و لله العزة و لرسوله و للمؤمنین و لکن المنافقین لا یعلمون‏». (آیه 8، از سوره 63: منافقون)

«عزت اختصاص به خدا و رسول خدا و مؤمنین دارد، و لیکن منافقین نمی‌‏دانند».

عزت خداوند مال خداست و ذاتى اوست، و عزت رسول خدا و مؤمنان، از خداست و نسبت‏به آنها عرضى است. همچنین لایت‏براى خداوند ذاتى است، و براى غیر او عرضى است. همچون چهره و صورت صاحب صورت که براى خود او ذاتى است، و براى آئینه‏اى که در آن می‌‏نگرد عرضى است.

کسى نمی‌‏تواند شکل و صورت را از خودش بگیرد، ولى می‌‏تواند در آئینه نظر کند و صورتش در آن منعکس گردد، و می‌‏تواند صورت خود را از آئینه بردارد، و در این حال دیگر صورتى در آن دیده نمی‌‏شود.


همچنین ببینید:
تقسیم بندی کلی ولایتها

ولاء اثباتی خاص

ولاء اثباتی عام

ولاء محبت

ولاء تصرف

ولاء زعامت

ولاء امامت

آیه ولایت

حدیثی در باب حکمت وجود امام

ثبوت ولایت

وجه مشترک میان شیعه و تصوف

امامت در باطن اعمال

منبع: امام شناسی ؛ آیت الله حسینی طهرانی



نظر  

نوشته شده توسط مهراد شاهی در جمعه 89/5/1 ساعت 12:47 عصر موضوع | لینک ثابت


<      1   2   3